نویسنده: دکتر حمید شفیع زاده (1)



 
اروپا یا در واقع تمدن غرب پس از انهدام روم بوسیله اقوام وحشی غرب اروپا چون گوت ها، وانداها، وایگینگ ها و یونانی ها، به چنان سقوط علمی دچار شدند که در طی هزار سال (قبل از سال 1000 میلادی) تنها کشف مهم آن ها ساخت نوع تازه ای از یراق گردن اسب بود که امکان می داد یک خیش را بکشد (2) اما همین اروپا پس از دسترسی به منابع علمی کشورهای اسلامی از طریق اندلس ونیمه جنوبی ایتالیا و فرانسه به گنجینه ای از علوم دست یافته، پس از توقف تمدن اسلامی، با ترجمه آثار دانشمندان اسلامی به جهش های سریع علمی نایل آمد. برخی از دانشمندان آن ها یا بهتر بگوییم مترجمین آن ها خود را در جایگاه خدایان دیدند. در گار گوئینه در کتاب نابغه ادیان (3) می نویسد «آسیا پیامبران را دارد و اروپا دکترها را» او با این جمله در واقع جو و فضای حاکم بر غرب را نشان می دهد، دانسته یا ندانسته، علم را تا حد خدا و دکترها را تا حد پیامبران بالا برد. اما نکته ای که برای همیشه در تاریخ مخفی نگاه داشته اند، این است که بسیاری از این پیامبران غربی در حقیقت لاف زنانی بیش نیستند؛ بیش تر دانشمندان معروف و غیر معروف اروپا چون بیکن، کنستانتین، کپلر، نیوتن، کوپرنیک، تیکو براهه، گالیله، لئوناردو داوینچی و دانته و... کسانی بودند که آثار دانشمندان اسلامی را ترجمه و اسلامیات و شرقیات آن ها را حذف می کردند و با افزودن برخی از مطالب کم اهمیت، آن ها را به نام خود در جامعه غرب منتشر می کردند. یکی از معروف ترین این پیامبران دروغین نیوتن می باشد.
کشف قانون جاذبه عمومی منسوب به نیوتن به اندازه ای در دنیای غرب مهم است که کیسینجر سیاستمدار، استاد تاریخ و از چهره های شاخص سیاست خارجی آمریکا در عصر معاصر کشف نیوتن را مبدأ تاریخ قرار داد و تاریخ جهان را به دو قسمت پیش از کشف نیوتن و پس از کشف نیوتن تقسیم کرده است.
استفان هاوکینگ فیزیکدان و نظریه پرداز مشهور انگلیسی که هم اکنون کرسی نیوتن را در دانشگاه کمبریج به عهده دارد در کتابی به نام «تاریخچه زمان» می نویسد: «نیوتن دانشمند معروف دانشگاه کمبریج دزدی بیش نبوده است. او معلومات و اکتشافات خود را از دیگران سرقت می نمود، اسحاق نیوتن با جان فلامستید بر سر ماجرای کشف قانون جاذبه کشمکش های زیادی داشت؛ حتی در دادگاهی که به علت شکایت فلامستید از نیوتن دائر شده بود، دادگاه به نفع فلامستید رأی داد. این رأی موجب شد تا نیوتن کینه فلامستید را به دل بگیرد و با کمک آدموند هالی، دشمن سر سخت فلامستید در تمام منابع علمی نام فلامستید حذف شود. هم چنین درگیری نیوتن با دانشمند آلمانی گانفرید لیپنیز بر سر کشف شاخه ای از ریاضیات به نام حساب دیفرانسیل و انتگرال سبب شد، که بار دیگر به دادگاه کشیده شود. در نهایت با اعمال نفوذ دوستان نیوتن به نفع او رأی داده می شود.
آنچه مسلم است این کشفیات نه از نیوتن و نه از آن هیچ دانشمند غربی دیگری می باشد، چون این قوانین بارها در نوشته های دانشمندان اسلامی از جمله ابن سینا، امام فخررازی و هبه الله بغدادی بیان شده است. قرینه دیگری که ثابت می کند کشفیات منسوب به نیوتن از دانشمندان مسلمان می باشد، علاقه شدید ویلیام ویستون دانشمند بزرگ فیزیک و ریاضیات و جانشین نیوتن در کمبریج به اسلام می باشد. ایشان به علت علاقه ای که به دانشمندان اسلامی داشت در سال 1709 میلادی از دانشگاه کمبریج اخراج شد. (4)
پرسشی که در این جا مطرح می شود چرایی علاقه شدید ویلیام ویستون به دانشمندان مسلمان می باشد. آیا جز این است که به خوبی می دانسته آن چه اشخاصی چون نیوتن می گویند متعلق به دانشمندان مسلمان می باشد. دانشمندان زیادی در اروپا قربانی این موضوع شده اند. یکی دیگر از دانشمندانی که انصاف داشته و منبع اصلی یافته های خود را بیان کرده است آقای ارنست دوچسن پزشک فرانسوی می باشد. (5) وی 50 سال قبل از فلمینگ خواص پنی سیلین را در مقالات زیادی در اروپا انتشار داد. اما شما با کمال تعجب می بینید که کشف پنی سیلین (6) به فلمینگ نسبت داده می شود. این تناقص شدید به خاطر چیست؟ جواب آن بسیار ساده است، این دانشمند اخلاق گرا آن قدر انصاف داشت که بگوید این کشف را از مسلمانان آموخته است.
هم چنین خانم دکتر زیگریدهونگه در کتاب بسیار با ارزش و گرانقدر خود به نام «فرهنگ اسلامی در اروپا» می نویسد: «محققین اروپایی در تحقیقات خود متوجه شدند که اروپاییان آن زمان (منظور قبل از 1900میلادی) خیلی از چیزها را که از مسلمانان بوده، راحت و آسوده کلدانی می نامیدند.» (7)
قوانین نیوتن در کتاب های دانشمندان مسلمان آمده است:
قانون اول: جسم در حال سکون یا حرکت در خط مستقیم می باشد و تا نیرویی ب آن وارد نشود حالتش تغییر نمی کند ابن سینا در کتاب «الاشارات و التنبیهات» می گوید:
«انک لتعلم الجسم اذا خلی و طباعه و لم یعرض له من الخارج تأثیر غریب لم یکن له بد من موضع معین و شکل معین من طباعه مبداء استیجاب ذلک». (8)
«همان گونه که می دانید هر جسم در طبع و حالت خاصی می باشد و از این حالت خارج نمی شود مگر این که یک عامل خارجی بر روی آن تأثیر بگذارد.»
باز در همان کتاب می نویسد:
«اذا کان شی ما یحرک جسماً و لا ممانعه فی ذلک الجسم کان قبوله الاکبر حیث لا معاوقه اصلاً» (9)
«اگر نیرویی بر جسمی وارد شود که موجب حرکت آن نشود مقدار نیرو چه کوچک باشد و چه زیاد تفاوتی ندارد چون تغییری (کار) ایجاد نشده است».
هم چنین در نوشته های اخوان الصفا رساله 24 می خوانیم.
«الاجسام الکلیات کل واحد له موضع مخصوص و یکون واقفاً فیها لا یخرج الا یقسر فاسر»
«همه اجسام در یک وضع مخصوص یا وضع بی حرکتی هستند مگر این که نیرویی آن ها را مجبور کند که از حالت بی حرکتی در بیایند. »
هم چنین فخر رازی در کتاب «المباحث الشرقیه فی علم الالهیات و الطبیعیات» می نویسد:
«طبیعه کل عنصر تقتضی الحرکه بشرط الخروج عن الحیز الطبیعی و السکون شرط المحصول علی الحیز الطبیعی»
«هر شیء به طور طبیعی در حالت خود (حرکت یا سکون) می باشد و از آن حالت خارج نمی شود مگر این که نیرویی به آن وارد شود.»
باز در همان کتاب امام فخر رازی می گوید:
«و قد بینا تجدد مراتب السرعه و البط ء یحسب تجدد مراتب المعاوقات الخارجیه و الداخلیه»
«تجدید مراتب (اندازه) سرعت و کندی (شتاب منفی) جسم به شدت مقاومت های داخلی و خارجی جسم بستگی دارد.»
قانون دوم: سرعت هر جسمی در هنگام حرکتش، با آن قدرتی که روی آن مؤثر است متناسب است.
امام فخرالدین رازی در کتاب المباحث المشرقیه می گوید:
«فان الجسمین لو اختلفا فی قبول الحرکة لک یکن ذلک الاختلاف سبب المتحرک، بل بسبب اختلاف حال القوه المحرکه فان القوه فی الجسم الاکبر، اکثر ممافی الاصغر فهو موجود فی اکبر مع زیاده» «اختلاف حرکت در دو جسم به دلیل خود شیء نیست بلکه به علت مقدار نیرویی است که بر آن ها وارد می شود مقدار انرژی جسم بزرگ در حال حرکت نسبت به جسم کوچک تر بیش تر است به دلیل این که جسم کوچک در جسم بزرگ هم وجود دارد و آن چه در کوچک تر وجود دارد و به مقدار بیش تر در جسم بزرگ تر وجود دارد».
هم چنین ایشان در مورد مقاومت هوا در جائی از همین کتاب می نویسد:
«و ما القوه القسریه فانها یختلف تحریکها للجسم العظیم و الصغیر لا الاختلاف المحرک بل الاختلاف حال المتحرک فان المعاوق فی الکبیر اکثر منه فی الصغیر و هکذا»
«مقدار مقاومت هوا بر روی اجسام بزرگ و کوچک متفاوت است این نه به خاطر خود جسم بلکه به علت تفاوت مقدار اصطکاک هوا بر روی اجسام می باشد که در جسم بزرگ تر بیش تر است».
این همان قانونی می باشد که گالیله از ایشان اقتباس کرده است و در آزمایش معروف رها کردن یک پرو یک چکش از برج پیتزا این وضع را به نمایش می گذارد.
قانون سوم: هر عملی عکس العملی به دنبال دارد که مخالف آن و مساوی آن است. ابن برکات هبه الله بغدادی در کتاب «المعبر فی الحکمه» می نویسد:
«این الحلقه المتحاذبه بین المصارعین لکل واحد مین المتجاذبین فی جذبها و قوه مقاومه لقوه الاخر و لیس اذا اغلب احد هما فجذبها نحوه تکون قد خلت من قوه جذب الاخر، بل تک القوه موجوده مقهور و لولاه ها لما احتاج الاخر الی کل ذلک الجذب»
و امام فخر رازی در کتاب المباحث المشرقیه می نویسد:
«الحلقه التی یحزبها جاذبان متساویان حتی وقفت فی الوسط لا شک ان کل واحد منها فعل فیها فعلاً معوقا بفعل الاخر»
«حلقه (شی) که بین دو نیروی ساکن می ماند به علت این است که هر دو نیروی وارد بر جسم مساوی و مخالف هم هستند».
از گفته های هبه الله بغدادی و فخر الدین رازی غیر از قوانین و گالیله موضوع کار با مدارهای مغناطیسی هم آشکار می شود. مثال ها و شرح های آن ها نشان می دهد که آن ها بر روی مدارهای مغناطیسی هم کار کرده اند. شاید برای شما عجیب باشد که برق و باتری از دو هزار سال پیش در ایران وجود داشته و دانشمندان ایرانی و مسلمان با خاصیت های شیمیایی و الکتریکی برق کاملاً آشنا بوده اند.
امام فخرالدین رازی در کتاب هایش به بسیاری از مسائل علمی که بعداً نیوتن و گالیله و دیگران از او اقتباس نموده اند اشاره کرده است. حتی فخر الدین رازی به خاصیت موجی بودن نور اشاره کرده است؛ همان موضوعی که بعدها شخصی به نام ماکس پلانگ در غرب به آن اشاره می کند.
تمام قوانین و کشفیاتی که کپلر، کوپرنیک و تیکو براهه و... انجام داده اند، از آثار دانشمندان اسلامی هم چون ابومشعر بلخی و البتانی، ابن هیثم اهوازی، ابوریحان بیرونی و... می باشد و این نکته ای است که برخی از دانشمندان غربی به آن معترفند.
ژوزف ماک کاپ می گوید: «خیلی ها گمان می برند و در اواخر قرون وسطی سایر قسمت های اروپا ترقیاتی درباره مناظر و مرایا و اختراع ذره بین نموده اند و مخصوصاً در کتب و عملیات راجر بیکن یافت می شود؛ ولی امروز ثابت شده در این قسمت هم از مسلمین پیشتر نرفته اند. زیرا که راجر بیکن تمام مطالب را از فیزیکدان نامی اسلامب (الهزن) حسن بن الهیثم بدست آورد. »
چنان چه دیوید سی. لیندبرگ در کتاب "سر آغاز علم در غرب" می نویسد: «این واقعیت که هنوز در قرن شانزدهم و هفدهم دانشمندان از جمله کوپرنیکوس و کپلر از البتانی نقل قول و بدو استشهاد می کرده اند دلیل بر کیفیت و اهمیت آثار نجومی اوست.» (10)
هم چنین لویس ویلیام هلزی در کتاب تاریخ و فلسفه (11) می نویسد: «ارزقای در سده 11 میلادی گفت سیارگان در مدار بیضی حرکت می کنند، رصد به صورت منظم ادامه یافت و روش های آن ها به تدریج پیشرفت کرد. اختر شناسان اسلامی برای دقتی که داشتند سزاوار احترام بسیارند. برای مثال لاپلاس اختر شناس قرن 18 میلادی از چند رصدی که مسلمین در سده 11 میلادی انجام داده بودند، در کتاب "نمایش منظومه ی جهان" (12) استفاده کرد».
آنچه آلبرت کبیر دارد (یکی از بزرگ ترین دانشمندان پیشتاز در اروپا که به لقب کبیر از او یاد می کنند) همه از ابن سینا می باشد؛ در واقع او شارح آثار ابن سینا در فلسفه و طبیعیات بوده است.
چنانچه دیوید. سی. لیندبرگ به گونه ای محترمانه به این مسئله اعتراف می کند و می گوید (آلبرت کبیر به شدت به ابن سینا متکی بود). وابستگی آلبرت کبیر به نوشته های ابن سینا یه حدی بود که حتی توصیف ابن سینا از جفت گیری کبک ها را با اضافه کردن بعضی از مشاهدات شخصی در کتاب هایش می آورد. (13)
زیگرید هونک در کتاب " فرهنگ اسلام در اروپا" می نویسد: اولین کسی که متوجه شد خورشید مرکز منظومه ی شمس می باشد، ابوالسعید سجزی ستاره شناسی معروف سیستانی می باشد. او در مکاتباتی که با ابوریحان بیرونی داشت، این نکته را ثابت می کند و حتی برای ابوریحان بیرونی اسطرلابی می سازد که بر مبنای مرکزیت خورشید طرح ریزی شده بود». (14)
آری مسلمین هفت قرن ازدانشمندان غربی جلوتر بودند یا در واقع باید گفت اروپا بعد از هفت قرن تازه متوجه شد که دانشمندان مسلمان چه گفته اند. زیرا آن ها اصلاً تمدنی نداشته اند! البته غرب به دروغ ریشه های تاریخ علم را به یونان و کلدان و دیگر جاها نسبت می دهد که بعضی از اسناد آن در سطرهای قبلی نوشته شد.
جالب توجه این که بعضی از این دانشمندان غربی اصلاً تخصصی یا حتی توانایی جسمی آن رشته را نداشته اند. چنان چه کپلر شدیداً از ناحیه ی چشم دچار مشکل بود و به سختی می توانست اشیا را ببیند. حال چگونه است که او را یک ستاره شناس به ما جا زده اند. در واقع او مترجمی بوده است که کتاب های دانشمندان مسلمان را ترجمه می کرده است. کارهایی که کپلر ارائه داده تمام آن ها قبلاً به وسیله ی دانشمندان مسلمان ارائه شده است. تیکوبراهه اولین رصد خانه ی مطرح را در اروپا در هلند بنیان نهاد. طول قوس رصد خانه ی او 3 الی 4 متر بوده در صورتی که چند قرن قبل از او "الغ بیک" رصد خانه ای در سمرقند می سازد که طول قوس رصد خانه ی آن 40 متر، بوده است. آن هم چند صد سال پیش از تیکو براهه. رصدهای "الغ بیک" به قدری دقیق بوده است که رصدهای او تا سال 1912 مورد استفاده دانشمندان غربی بوده است.
چنان چه آقای ت. و. آرنولد معتقد است «که شکست اعراب به وسیله ارتش غیر متمدن فرانک ها به سر کردگی چارلز مارتل ( یکی از قهرمانان بزرگ اروپا) در قرن هشتم میلادی سبب شد که تمدن و فرهنگ تا هشت قرن بعد به اروپا راه نیابد و اروپائیان وحشی را مدت ها از تمدن محروم نموده و وصول تمدن را به اروپا برای قرن ها به تأخیر انداخت. »
هم چنین آقای ژوزف مک کیب در کتاب«تمدن مسلمانان در اسپانیا» می نویسد: «هیچ معلمی در هیچ دانشگاه و مدرسه ای جرأت آن را ندارد تا به این حقیقت اعتراف کند که اسلام پیش رفته ترین تمدن های جهان بوده است و (نیز جرأت آن را ندارد که اقرار کند) چارلز مارتل و لشکریانش که جلوی پیش رفت مسلمانان را گرفتند، مردمی غیر متمدن، دوره گرد و دشمن علم و صنعت بوده اند و نیز جرأت ندارد بگوید اگر مسلمانان موفق به فتح اروپا شده بودند، ما امروز حداقل پنج قرن پیشرفته تر از آن بودیم که اکنون هستیم.
هیچ انسانی نمی تواند ارزش خون ها، اشک ها، فقر و بی عدالتی را که پیروزی چارلز مارتل در جلگه های بین تور و یوئینتر نصیب اروپائیان ساخت، حساب کند.»
وی در کتاب دیگرش به نام «رنسانس، بیداری اروپا» می نویسد:
«ثانیاً انگیزه بسیار نیرومندی برای بیداری وجود داشت که به ندرت نویسنده ای آن را مورد تقدیر و تصدیق قرار داده است و آن تمدن مسلمانان بود که به شدت مردم اروپا را به رنسانس تشویق و تحریک نمود.»
حقیقتی را که دانته با افتخار در مورد ابو علی سینا و ابن رشد ذکر می کدر، موجب شد که بعضی از مورخین در پاورقی آثار خود بنویسند که در اسپانیا هم تمدنی وجود داشته است. اما به نظر می رسد تنها تعداد کمی از مردم از این حقیقت با خبر باشند که دانته همه نام های فلاسفه بر دانشمندان یونان نظیر هرمس، طالس، زنون، اقلیدس، افلاطون، گالن و هیپو کرات را از مسلمان به قرض گرفته است. هیچ کس در زمان او در ایتالیا کتاب های یونانی را نمی شناخت. فلاسفه شکاک در فلورانس که دانته ابتدا از اعضای آن گروه بود، فرهنگ شان را مدیون مسلمانان ایتالیایی جنوبی و اسپانیا هستند».
در پایان مقاله نتایج به دست آمده را در چند بند کلی بیان می کنیم:
1-دانشمندان غربی تا حدود سال 1800 میلادی عموماً فقط کتاب های دانشمندان اسلامی را ترجمه کرده و شرقیات و اسلامیات آن را حذف کرده و به نام خود چاپ نموده اند. نمونه ی بارز آن قوانین نیوتن می باشد. دلایل این ادعای خود را در کتاب «وقتی پیامبران غرب دروغ می گویند» بیان نموده ام.
دانشمندان یا در حقیقت مترجمانی همچون راجر بیکن، کنستاتین، نیوتن، کپلر، کوپرنیک، لاپلاس، لاوزایه، گالیوانی، لئوناردوداوینچی فقط کتاب های دانشمندان مسلمان را ترجمه کرده و بعضی از قسمت های آن را با هم ترکیب یا کم یا اضافه نموده اند.
2- بیش از صدها کلمه علمی موجود در زمان های اروپایی به خصوص آلمانی، انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی و اسپانیایی ریشه ی عربی یا فارسی دارد. این در حالی است که بعد از سال 1800 میلادی در اروپا صدها کلمه و لغت عربی یا فارسی از زبان های آن ها حذف شده است، بر طبق بعضی از منابع تعداد این لغات بیش هزار عدد می باشد.
3-بسیاری از دستگاه هایی که غربی ها مدعی ساخت آن هستند قبلاً به وسیله ی مسلمین شاخته شده است از جمله این وسایل می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1-موتور بخار 2- توپ 3-هواپیما 4- زره پوش 5- تفنگ 6- موشک 7- راکت 8- نارنجک 9- ساعت های آبی، آفتابی و مکانیکی 10- انواع روبات و آدمک 11- وسایل چاپ 12- آسیاب های بادی 13- انواع پمپ های آبی پیستونی 14- انواع عدسی 15- تلسکوپ 16- پروجکشن 17- دوربین عکاسی 18- قطب نما 19- کلیه وسایل نجوم و رصد 20- عینک 21- صابون 22- الکل 23- شیرهای یک طرفه 24- نفت سفید 25- بنزین 26- کنسرو غذا 27- قهوه 28- قرص کپسول 29- الگزیر 30- چرخ لنگ 31-انواع چرخ دنده 32- پنی سیلین 33- الانبیق 34- بالون 35- فلاکس 36- پارافین 37- دستگاه های تقطیر 38- دستگاه های تصعید 39- اثال 40- قانون (ابزار موسیقی) 41- رباب 42- گیتار 43- ماندلا 44- ماندلین 45- پاندرا 46- ربک 47- روبیه 48- فلوت 49- نفیر 50- ثورنای 51- طنبور 52-نقاره 53- باطری برق 54- ترمومتر 55- وسایل اندازه گیری حجم 56- وسایل اندازه گیری جرم 57- ترازوهای دقیق 58-دستگاه های تراش بسیار بزرگ تا قطر 10 متر 59- آونک 60- سرنگ تزریق 61- نخ بخیه قابل جذب 62- نخ بخیه غیر قابل جذب 63- لامپ الکتریکی 64- تمام ابزارهای دستی مخصوص جراحی و ...
4-تاریخی که غربی ها از گذشته خود بخصوص یونان به خورد مردم می دهند، کذب محض است. غربی ها برای این که یک پیشینه ی علمی برای خود دست و پا کنند، دست به جعل بسیاری از حقایق تاریخی نموده اند، بسیاری از دانشمندان منسوب به یونان و کتاب های آن ها هیچ ربطی به یونان ندارد و نشأت گرفته از تمدن ایران می باشد.
5-پایه گذار دانشگاه های امروزی و بخصوص روش تحقیق و پژوهش در مسایل علمی از فرمایشات حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)نشأت گرفته که این روش در زمان امام صادق (علیه السلام) به اوج خود رسید و بعد از این انقلاب فرهنگی و علمی بود که جهان اسلام به سرعت مراحل ترقی مدارج علمی را پیمود و جهان را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد.
6-حرکت کاملاً برنامه ریزی شده ای در سطح گسترده در تمام دنیا از چهار قرن پیش سعی در نابود کردن اسناد و مدارک علمی کشورهای اسلامی و بخصوص ایران دارد که هدف آن نابود کردن و خالی کردن هر گونه نشانه علمی اعم از کتاب، آثار تارخی، آثار هنری و فرهنگی و بخصوص صنعتی گذشته می باشد.
7-بسیاری از مناطق جهان از جمله آمریکا، جزایر جاوه و سوماترا برای اولین بار به وسیله مسلمانان و ایرانیان کشف شده است، آثار تمدن شبه ایرانی به شدت در میان بومیان آمریکای جنوبی به خصوص اینکاها وجود دارد.
8-تا سال 1863 نصف النهار مبدأ از شهر زابل (زوال یا نیمروز) می گذشت. کلاً غربی ها تا سال 1820 میلادی قادر به نقشه کشی دقیق نبوده و بیش تر نقشه های آن ها کپی از نقشه های اسلامی می باشد. در سال 1863 کنگره ای در اروپا برگزار می شود و نصف النهار مبدأ از شهر زابل ایران به رصدخانه سلطنتی انگلیس واقع در روستای گرینویچ در حاشیه ی شهر لندن منتقل می کنند.
9-جریان خزنده ای با برنامه ی دقیق از طرف استعمار پیر انگلیس طی چند قرن گذشته سعی در حذف فرهنگ اسلامی ایران و بخصوص زبان فارسی داشته است و بسیاری از حوزه های نفوذ این زبان را از بین برده است. زبان فارسی در گذشته از یوگسلاوی تا شرقی ترین مناطق جهان یعنی مالزی، اندونزی، چین و هند زبان اول یا دوم آن منطقه بوده است.
آبوگویچ شاعر آلبانیایی قرن نهم در بیت زیبایی می گوید:

رخت ز آه دلم گر نهان کنی چه عجب
کسی چگونه نهد شمع در دریچه باد

کلاً هند بسیاری از آثار تاریخی خود را از فرهنگ و تمدن فارسی دارد. هزاران کتاب و سند و آثار تاریخی در هند مزین به زبان فارسی می باشد؛ چنانچه در تاج محل بر روی قبر شاهزاده نو جهان این شعر نوشته شده است.

بر مزار ما غریبان نی چراغی نی گلی
نی پر پروانه سوزد نه سراید بلبلی

10-بسیاری از آثار برجسته ادبیات غرب و جهان کپی از کارهای اسلامی می باشد. کمدی الهی دانته به گفته ی بسیاری از اندیشمندان غربی و حتی ایتالیا از جمله سفیر سابق ایتالیا در ایران پرفسور جیرولی و پرفسور آسین پلاسیوس تقلید از کتاب های است که در مورد معراج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نوشته شده است. هم چنین کتاب کمدی الهی دانته شباهت عجیبی به رساله «ارداویراف نامه»، یک اثر مذهبی و ادبی زرتشتی باشد دارد. داستان رابینسون کروزوئه برداشتی آزاد از داستان حی بن یقظان اثر ابن طفیل فیلسوف شهیر اسلامی می باشد. هم چنین بسیاری از آثار شکسپیر شباهت زیادی به داستان های شاهنامه فردوسی دارد. کتب و فرهنگ فارسی در تحولات فرهنگی و سیاسی اروپا نقش بسیار برجسته ای دارد. چنانچه ولتر با استفاده از متون اوستا و با تکیه بر آن دست به انقلابی در مفاهیم فرهنگی و مذهبی اروپا زد. به این مجموعه فلاسفه دانشمندان زیادی را می توان اضافه کرد که از آن جمله نیچه فیلسوف معروف آلمانی است. او به شدت تحت تأثیر کتاب اوستا و فرهنگ ایرانی بود. یک جمله او بسیار پر معنی است. او همیشه از یک فرصت از دست رفته تاریخی دریغ می خورد: چرا به جای رومیان، ایرانیان بر یونان چیره نشده اند «به جای این رومیان، چه خوب بود که ایرانیان سرور (Herr) یونانیان می شدند».
نیچه در نوشته هایش 28 بار از فرهنگ ایران تمجید می کرد؛ این در حالی است که او نسبت به فرهنگ غربی و روم انتقادات شدیدی نموده است.
11-بسیاری از آثار تاریخی و معماری غرب از زمان امپراتوری روم تا قرن 18 میلادی تقلید از آثار و اماکن معروف ایران و جهان اسلام می باشد.
دانشکده ی کمبریج شباهت زیادی به ساختمان های قدیمی از جمله قلعه ی الموت دارد. برج پیزا و ساختمان های اطراف آن تقلیدی از برج معروف بابل و مسجد قدس فلسطین می باشد. شهر ونیز دارای معماری اسلامی می باشد. در اسپانیا بیش از هزار اثر از قلعه ها، حمام ها، مساجد و کاخ ها به سبک ایرانی اسلامی وجود دارد. در سیسیل و فلورانس، آلمان و فرانسه و انگلیس صدها اثر معماری می باشد که تقلیدی از آثار معماری اسلامی است.
12-بسیاری از شهرهای اروپا نامی ایرانی یا اسلامی دارند. مثلاً ونیز تغییر یافته ی اسم بندقیه بر گرفته از کلمه بند (سد) فارسی می باشد که بعداً به بنیک و سپس به ونیز تبدیل شد. بارسلونا تغییر یافته ی اسم عربی بارشلونا می باشد و کردوبا تغییر یافته قرطبه می باشد؛ به این لیست می توان ده ها اسم و نام مناطق جغرافیایی را در اروپا اضافه کرد.
با توجه به چند بند ذکر شده پیشنهاد های زیر ارائه می شود.
1-اطلاع رسانی صحیح و علمی برای مطلع کردن توده های مردم و بخصوص محققین و متخصصین انجام شود. متأسفانه بسیاری عوام و خواص از این مطالب اطلاعی ندارد.
2-وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی با توجه به آن چه گفته شد، در کتاب های درسی موجود بازنگری نموده و به ویژه در حوزه ی علوم انسانی و تاریخ هر چه از دهان غریبها گفته می شود را بازگو نکنند.
3-مرکزی جهانی ایجاد شود تا به وسیله ی آن تمام اندیشمندان کشورهای اسلامی هماهنگ و سازمان دهی شده تا افکار مسلمانان را به این مسئله حساس نموده و در مجامع بین المللی و تمام دانشگاه های جهان خواستار بازگشت حقوق از دست رفته ی دانشمندان مسلمان بشوند.
4-مهندسی فرهنگی کشور، هویت اسلامی ایرانی را با توجه به شواهد گفته شده بازیابی نمایند.
5-راه فرهنگی و علمی ما حتی الامکان از دنیای غرب جدا شود، زیرا قرار نیست که ما به شکل آن ها شویم بلکه آن ها باید از ما پیروی کرده و دنباله رو ما بشوند.

1-جیمز اکوریک، قرون وسطای پسین، ترجمه مهدی حقیقت خواه، تهران ققنوس 1380 ، ص 13.
2-ادوارد سعید، شرق شناسی، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1371، ص 147.
3-همان، 141.
4-میلادی 1874- 1912 Ernest duchesne
5-فرهنگ اسلام در اروپا، زیگرید هونکه، ترجمه مرتضی رهبانی، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368، ص 268.
6-همان، ص 483.
7-لویس هلزی هال، تاریخ و فلسفه علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، سروش، تهران، 1363، ص 14.

پی نوشت ها :

1-مسئول آزمایشگاه میکروسکوپی الکترونیک دانشگاه علوم پزشکی اصفهان.
2-نقل از کتاب the early middle Ages نوشته corrick jamesa .
3-Le genie des religions.
4-ادوارد سعید، شرق شناسی، ترجمه عبدالکریم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1371، ص 141.
5-همان، ص 147.
6-فرهنگ اسلام در اروپا، زیگرید هونکه، ترجمه مرتضی رهبانی، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1368، ص 341 و 283.
7-من به جد ادعا می کنم تقریباً تمام موجود در تمام زمینه های علمی تا قبل از سال 1800 میلادی متعلق به دانشمندان اسلامی و به خصوص ایرانی می باشد که دلایل خود را در مجموعه کتابی تحت عنوان میراث به تاراج رفته در حال نگارش دارم و حاضر ادعای خود را هر جای و در میان هر جمعی ثابت کنم.
8-ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، دفتر نشر الکتاب، 1403 هجری، ص 198.
9-بهشتی، احمد، غایت و مبادی (شرح نمط ششم از کتاب اشارات و التنبیهات) قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1382، ص 169.
10-لیندبرگ، دیوید، سی، سر آغاز علم در غرب، ترجمه فریدون بدره ای، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی 1377، ص 243.
11-ویلیام هلزی هال، لویس، تاریخ و فلسفه علم ترجمه عبدالحسین آذرنگ صفحه 141.
12-Exposition de systeme dumond.
13-ابن سینا در موارد زندگی حیوانات کتاب نوشته است که همه آن ها در اروپا بارها چاپ شد.
14-زیگرید، هونگه، فرهنگ اسام در اروپا، ترجمه مرتضی رهبانی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1368.

منبع: گردآورنده بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه؛ (1389)، مجموعه مقالات علم دینی 1، تهران: سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مؤسسه نشرشهر، چاپ اول.